سفارش تبلیغ
صبا ویژن
علم باطن رازی از رازهای خدای وحکمتی از حکمت های الهی است که در دلهای هر یک از اولیای خود که بخواهد می نهد [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
زمینیان آسمانی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» سلام گمنام آشنا............

((( ویژه استقبال از 4 کبوتر آغشته به خون گمنام استان قم - جمعه 20 دی ماه 1392 )))

 

گمنام آشنا سلام ..........

باز تکرار حضور ناگهان تو و سلام های دستپاچه من.

هر از چند گاهی تلنگری می شوی به خواب عقربه های زنگ زده ساعت روز مرگی هایم تا

فراموش نکنم اروند خروشان و کوسه هایش را

غواص های گم شده در والفجر 8 و کربلای 4 را

زخم های دهان باز کرده شلمچه و غروب سرخ هویزه را

تو می آیی

 مثل همیشه گمنام

و من چه ساده دل می بندم مثل قبل.


دوباره می روی از پس یک تشییع کوتاه نیم روزی و من باز دل بر می دارم و سلام هایم را به دوش می کشم و می روم

می روم به سوی فردا به سمت نمی دانم کجا و کجا........

اما دل خوشم به آمدنی دیگر که معلوم نیست باز کی از راه برسد.

امان از این تجربه های مکرر دلتنگی.

این بار که بیایی دلم هزار تکه است برای هزار بغض نشکسته. هزار حرف نگفته.

هزار فریاد فرو خورده

هزار شعر نگفته

هزار راه نرفته

شیون شعرم به زاری زخم هایم نمی رسد

اما دلم خوش است که تو می دانی چقدر زخم هایم را پنهان کردم و آرام دست به دیوار گرفتم و بر خاستم

قربان درد پهلو یت زهرا(س) جان.

گمنام آشنا........

در این روزهای کج خلق و دل واپس چقدر لازم است بیایی و دوباره دستی بکشی

بر سرو گوش شهری که کر شده از شیهه ماشین ها.

شهری که زیر آوار فریادهایی که بر سر هم می کشیم همهمه فرشته ها گم شده است.

تشنگی شهر جگرم را می سوزاند

چقدر حضور ناگهانت لازم است برای آدم های عقل منهای درد.

بیا به یاد عطر مرداب های مجنون که حالا گم شده بین این همه رنگ و بو.

چه خوب شد که می آیی تا دیگر نذر زیارت عاشورایم کنار مزار نداشته ات محال نباشد.

آشناترین گمنام.

همین که هر از چند گاهی دستانم به نوازش گوشه ای از پرچم تابوتت متبرک شود

همین که نگاه سوخته ام بدرقه پیکر خاکی و خسته ات باشد بس است .

برای دلخوشی من و این دل  دیوانه........

باز هم بوی خاک و باروت سنگر های سوخته با هم می آیند که قلبم بی قرار به سینه می زند.

می آیی و باز هم :

دل حسینیه

نفس نوحه

طپش سینه زنی..............

گمنام آشنا سلام

سلامم پر است از شهامت پاسداری از حرمت خون شهیدان و به گمنامی تو که می رسد جان می گیرد و قد راست می کند.

سلامم دلنوشته ایست که پر می کشد به معراج الشهدا تا قربانی شود پیش قدمهایت.

سلامم اگر قابل باشد زودتر از دست های بی تابم روی شانه هایت می نشیند

تا گرد و خاک غربت دیر سالی ها را بتکاند از پهنای شانه های خسته و از جنگ بر گشته ات.

سلامم

سلامم کبوتری است که زودتر از نویسنده اش به استقبال قهرمان های بی نشان می رود.

سلام گمنام آشنا..............


 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( شنبه 92/10/21 :: ساعت 6:38 عصر )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

جرعه نوش زمزم ولا.....
علی بی فاطمه .........
تشنه لبان رمضان..........
یلدایی غریب
برای شهدای مظلوم مدافع حرم .......
برای تو که گلویت بوسه گاه پیامبر بود............
قیامت بود عاشورا.............
نعمت فهم حسین (ع) ..................
بدون شرح.... اما یک دنیا حرف..............
زمزمه ی دوست دوست ...........
تو واجب ترک شده ای .....
لغات و کنایات گویش قمی
وقف ، چرا و چگونه ؟ .........
برای شهید محمد حسین سراجی
ارباب آب ..........
[همه عناوین(421)][عناوین آرشیوشده]